اولین اپرای استادانه بنجامین بریتن “پیتر گرایمز” در ابهام رشد می کند – در مورد ماهیت رفتار توهین آمیز، منابع شفقت، رابطه مرغ و تخم مرغ بین یک روان شکنجه شده و کوچک فکری یک شهر کوچک.
اما حداقل یک چیز مشخص بود که این اثر بعد از ظهر یکشنبه به اپرای متروپولیتن بازگشت: این شرکت یک ستاره در نقش تنور آلن کلیتون دارد.
کلایتون که یک خواننده تثبیت شده در خارج از کشور است، اولین بار در این سال در Met شروع به کار کرد، خستگی ناپذیر و در عذاب در نقش اصلی «هملت» برت دین. چند ماه بعد، او نقطه اوج احیای “Grimes” شرکت است. چابک، با رپرتواری که هندل را در کنار «ظهور و سقوط شهر مااگونی» کرت ویل در بر میگیرد، اگر او را داشته باشد، آیندهای غنی در خانه خواهد داشت.
گریمز کلایتون نه تنها در ظاهرش متمایز است – نامرتب، با موهای بادشده و ریشهای وز، جایی که ساکنان بورو به طور یکنواخت مرتب به نظر میرسند، گویی از یک کد لباس پیروی میکنند – بلکه در اعمالش نیز متمایز است. او با چشمان گشاد و نافذ سرش را به اطراف میچرخاند، هرگز در آرامش نیست و در مورد اینکه دیگران چگونه او را درک میکنند نگران نیست. لحن او که به وضوح و آشکارا محکوم به فنا است، تلخی و درد را در همان خط آهنگین منتقل می کند، همانطور که چهره اش نشان دهنده خشم و شوک رفتار خود است. با اوج سوم، صدای او جوهره اپرا را به عنوان یک افراطی بیان نمایشی نشان می دهد: صحنه جنون آمیز او، مونولوگ تکه تکه ای از تپش سینه و زشتی تلطیف شده، چیزی مایه وحشت و شگفتی است.
اجرای او که یادآور ضبط بی باک جون ویکرز از دهه 1970 است، تقریباً برای دمیدن زندگی پایدار در تولیدی که اغلب فاقد آن است کافی است. صحنهپردازی جان دویل از سال 2008 – که بر روی مجموعهای از دیوارها و پنجرههای چوبی مرتفع و فرسوده باز میشود – در طول دو ساعت و نیم اپرا، سن خود را نشان میدهد که با صدای جیر جیر جلو و عقب میرود.
رویکرد امضای دویل – چیزی که مینیمالیست نامیده میشود، اگرچه او «ذاتگرایانه» را ترجیح میدهد – در فضاهای کوچک جعبه سیاه متولد شد و در نهایت به برداشتهای برنده جایزه تونی از «سوئینی تاد» و «شرکت» استیون ساندهیم در برادوی تبدیل شد. “Grimes” او یادگاری از آن زمان است اما در سال 2022 به موفقیتی دست نیافته است. زیبایی شناسی ضعیف او می تواند قلب یک اثر را آشکار کند، اما متکی به اجراهای دقیق و خوب تمرین شده است که با چرخش کوتاهی که به دست نمی آورید. از یک احیای مت. بنابراین، اعضای بازیگر تمایل دارند که با کمی تفاوت در بین تماشاگران آواز بخوانند، نه برای یکدیگر، و بیشتر در حالی که در محل ایستاده اند، همانطور که در کنسرت انجام می دهند.
با این حال، کلایتون در فراتر از تولید تنها نبود. نیکلاس کارتر، که اولین بار با رهبری “هملت” در Met نیز حضور داشت، در اینجا “گریمز” را با انگیزه، دقت و نقاشگی رهبری کرد که شکل منسجم یک شعر لحنی را به اثر می بخشد. میانآهنگهای او وسعت تاریک و اقیانوسی را تداعی میکرد. انحرافات و موج های خشن؛ و نوید ظهور یک خورشید طلوع. آنها منبعی از تئاتر بودند که در آن صحنهسازی کوتاه بود.
دینامیک نیز نیکول کار به عنوان یک خانم بیوه مدرسه با اعتقاد ناامیدکننده به نجات گریمز بود. سوپرانوی ماشین، با ظرافت غزلی در بالاترین حد خود و اضطرار شدید در پایین، روز یکشنبه چشمهای از آرامش و ترحم بود. در پیشگفتار، لحن او با زیبایی خشن کلایتون آمیخته شد تا دونفری از هارمونی ناراحتکننده داشته باشد.
و علیرغم اینکه بهعنوان یک واحد حرکت میکرد، و سپس برای مدتهای طولانی ثابت ماند، گروه کر مت به عنوان ساکنان پرحرف و مخرب منطقه، قانعکننده بود. اعضای آن صدای هولناکی را به ذهنیت اوباش دادند، و با اوج دلهرهآور خود، ماجرای کلایتون در قانون سوم را تکمیل کردند. گهگاه از میان جمعیت افراد برجسته دیگری ظاهر می شدند: ند کین، بازیگر سرزنده جاستین آستین. پرستو معتبر پاتریک کارفیزی; خانم سدلی شرورانه خنده دار مایکلا مارتنز.
دنیس گریوز، میزانسن گریوز در نقش خاله، کمتر متقاعدکننده بود. و آدام پلاچتکا، نوازنده باس باریتون در نقش بالسترود، نقشی مهم و پیچیده که در روز یکشنبه چندان تاثیرگذار نبود. Plachetka با صدای زیبا، اما پیوسته ملایم، دستورات سرنوشت ساز خود را به گرایمز در پایان قانون سوم داد – قایق خود را به دریا برده و آن را غرق کند – با چوبی که تهدید می کرد لحظه را صاف کند.
یعنی اگر پاسخ کلایتون نبود. ساکت بود، او به سادگی جمله اش را با آخرین نگاهی که روی شانه اش داشت پذیرفت: یک آریا پایانی دردناک که فقط با چشمانش اجرا می شد.
پیتر گرایمز
تا 12 نوامبر در اپرای متروپولیتن، منهتن. metopera.org.