بنابراین، جونی آیو، مدیر ارشد طراحی و مشاور سابق اپل، و مردی که بیشترین مسئولیت را برای جذابیت بصری محصولات اپل دارد – مردی که به تبدیل رایانهها و تلفنها به اشیاء میل کمک کرد، که آنها را بیش از بردارهای صرفاً عملکردی ساخت. به جای نشان های هویت – و طبق گزارش ها، کارفرمای قبلی او موافقت کرده است که آخرین روابط خود را قطع کند.
این برای هدست «واقعیت ترکیبی» چه معنایی دارد، آن دریچه ای به سوی متاورس که روی چشم پوشیده می شود و شایعات می گویند اپل می تواند در سه ماهه دوم سال آینده عرضه کند؟ به عبارت دیگر، برای کسانی از ما که تمایل به درگیر شدن با واقعیت جایگزین میتواند توسط چنین وسیلهای دگرگون شود، چه معنایی دارد؟
به هر حال، اگر روزی یک شرکت بتواند این مشکل را حل کند که چگونه قطعه ای از تجهیزات طراحی کند که باعث شود شما بخواهید ابزاری را روی صورت خود قرار دهید که به شما اجازه ورود به دنیای دیگری را می دهد، در حالی که بدن شما در این جهان وجود داشت، این مشکل خواهد بود. سیب.
اگر تا به حال یک شرکت بتواند نمونه عینک گوگل و حتی Oculus را پشت سر بگذارد و کامپیوتری پوشیدنی بسازد که شبیه کامپیوتر نباشد، این شرکتی خواهد بود که این کار را با لپ تاپ، موسیقی، هدفون و مهمتر از همه گوشی هوشمند انجام داده است. . اگر تا به حال یک برند بتواند چالش شیک کردن ورود به متاورس را حل کند – بالاخره یک مشکل متفاوت، در این صورت مد کردن متاورس، اما چیزی که برای معنادار کردن متاورس (و در دسترس) به همان اندازه حیاتی است – ممکن است، اپل خواهد بود
جز اینکه شاید دیگر نه.
بدون آقای آیو، آیا واقعاً زمان اپل به عنوان پل بین سایش سخت و نرم به پایان می رسد؟ آیا ما در نقطه عطفی بین اپل قدیمی و جدید هستیم – بین اپل همانطور که بود و اپل متفاوتی که می تواند باشد – مانند سلین فیبی در مقابل سلین هدی؟
متاورس چیست و چرا اهمیت دارد؟
اصلیت.کلمه “metaverse” یک دنیای دیجیتالی کاملاً تحقق یافته را توصیف می کند که فراتر از دنیایی که در آن زندگی می کنیم وجود دارد. این مفهوم توسط نیل استفنسون در سال 1992 در رمان خود “تصادف برف” ابداع شد و این مفهوم توسط ارنست کلین در رمان “بازیکن یک آماده” بیشتر مورد بررسی قرار گرفت.
در هر صورت، نوید دهنده یک تغییر پارادایم از نوع دیگری است.
برای اکثر شرکتهای فناوری، خروج یک طراح باعث ایجاد بلایی در انظار عمومی نمیشود، اما بخشی از درخشش اپل در روشی بود که این شرکت از دنیای مد وام گرفت تا مصرف را افزایش دهد.
درک استیو جابز این بود که استراتژیهای مد را میتوان در مورد وسایل الکترونیکی مصرفی که قبلا کسلکننده و خستهکننده بودند، به کار برد، به طوری که آنها لمسی و از نظر بصری اغواکننده شدند – نازکتر، شیکتر، شیکتر – و به شرکت کمک کردند تا از صنعت خود فراتر رود. این آقای جابز بود که ارزش یک مدل جدید را برای هر فصل پذیرفت. چه کسی فهمید که منسوخ شدن برنامه ریزی شده، یک فرض اساسی مد، چگونه می تواند برای عملکرد به کار رود. و چگونه می توان یک سیستم ارزشی را در خطوط آیرودینامیکی یک دستگاه تعبیه کرد تا از مجموع مکانیکی قطعات آن بیشتر شود.
و این آقای جابز بود که با طراح جوانی به نام Jony Ive، بریتانیایی از لندن، که در سال 1992 به این شرکت پیوست و ظاهر اپل را برای دههها تعریف کرد، شراکت ایجاد کرد و الهام بخش برندهای یک هفته مد برای ایجاد لوازم جانبی بود (iPad جلد، جلد آیفون) برای پیشنهادات.
اینکه پس از مرگ آقای جابز در سال 2011، آقای آیو به همراه تیم کوک، مدیر اجرایی، از سایه بیرون آمدند تا به چهره شرکت تبدیل شوند، بی اهمیت نیست. اگر آقای کوک تکنوکرات بی ادعا بود، آقای آیو رویایی بود: دوست مارک نیوسون (طراح سالن لاکهید) و طراح Azzedine Alaïa، طرفدار ادغام فناوری و مد که در حوالی اولین ساعت اپل در 2014.
ابتدا با استخدام زیاد مواجه شد. Patrick Pruniaux، سابقاً Tag Heuer، به عنوان مدیر ارشد پروژه های ویژه، سال بعد. و همچنین در سال 2014، آنجلا آهرنتس، مدیر اجرایی سابق باربری، به عنوان معاون ارشد خردهفروشی – و سپس عرضه شد.
درست قبل از هفته مد نیویورک رونمایی شد. یک مهمانی شام در پاریس در نزد آقای علایا و یک نمایش در فروشگاه مفهومی Colette. نقش اصلی روی جلد China Vogue; و در نهایت، حضور آقای آیو به عنوان مجری مراسم مت گالا با آنا وینتور در سال 2016.
با این حال، در نهایت (و با وجود همکاری با هرمس)، این ساعت نه آنقدر که به یک ابزار سلامت و تندرستی تبدیل به یک برهم زننده مد شد. آقای Deneve در سال 2016 رفت. خانم Ahrendts و آقای Pruniaux در سال 2019، همان سالی که آقای Ive مشاور شد.
از آن زمان، اپل هیچ مدیر ارشد طراحی نداشته است، و هیچ صدای طراحی در میان گروه کر رده بالای مدیران اپل وجود نداشته است. هیچ دیدگاه بصری منفرد و حاکمی وجود ندارد. در عوض، وظایف آقای آیو بین Evans Hankey، معاون طراحی صنعتی، و Alan Dye، معاون طراحی رابط کاربری تقسیم شد.
خود مد تا حد زیادی تلاش خود را برای اتصال به این موضوع رها کرده و آن را (لباسهای هوشمند هرگز در جریان اصلی قرار نگرفتهاند) به نفع همه چیز متاورس انجام داده است. گزارش ها حاکی از آن بود که ظاهر یک چیز در Appleland کمتر و کمتر اولویت دارد.
با این حال، خانم هانکی و آقای دای سالها در کنار آقای آیو روی محصولاتی مانند مک بوک ایر و ساعت کار کردند و به نظر میرسید که حداقل اسماً آقای آیو روابط خود را به عنوان نگهبان شعله و زیباییشناسی حفظ کرده است. .
تا به حال. به همین دلیل است که هدست آینده و ظاهر آن بسیار مهم است. شاید با توجه به زمان بالقوه، این آخرین محصولی باشد که اثر انگشت آقای آیو را روی طراحی خود دارد. اما شاید این می تواند نشانه چیز دیگری باشد.
هم اپل و هم آقای آیو از اظهار نظر در مورد رابطه خود برای این مقاله خودداری کردند. اما اگر قرار است اپل ثابت کند که این ممکن است آغاز یک دوره جدید باشد، و نه آغاز پایان تعهدش به سبک به عنوان یک دال – نه آغاز نسخههای ضعیف قبلی، با آنچه تقریباً کلیشهای بود. لبه های گرد و جعبه نقره ای براق – این اولین آزمایش واقعی خواهد بود. این فرصتی است برای طراحی مجدد نه فقط یک محصول، بلکه برای بررسی نحوه تفکر ما در مورد محصول و خود اپل. و اگرچه آقای آیو در چند سال آخر قراردادش به هدست مشغول بوده است، شاید ترجیح داده شود که به اندازه تعریف مجدد تکرار نشود.
در واقع، این واقعیت که ساعت ثابت نمیکند تغییر دهنده بازی یا صنعت است، به این معنی است که خانم هانکی (یا شخص دیگری، چه کسی میداند؟) فرصتی وجود دارد که با ایجاد چیزی جدید، خود را نشان دهد، همان کاری که طراحان هنگام تصاحب یک محصول جدید انجام میدهند. نام تجاری.
به این فکر کنید: گوچی و سلین یا مکس مارا؟ همه چیزهایی را که فکر میکنیم میدانیم از بین ببریم و آن را برای یک واقعیت جدید بازسازی کنیم یا فقط به طور قابل اعتمادی، اگر غیر الهامبخش، بارها و بارها حرکت کنیم؟ همه نشانهها به مدل MaxMara اشاره میکنند، اما اگر مد چیزی به ما میآموزد، این است که برندها میتوانند از تغییر در طراح جان سالم به در ببرند، تا زمانی که شرکت واقعاً به آن طراح اهمیت میدهد و به آن قدرت میدهد.
روزی روزگاری اپل درس های ارزشمندی از مد آموخت. خواهیم دید که آیا دوباره می تواند آن را انجام دهد.