پرزیدنت بایدن دوشنبه گذشته مرا برای ناهار در کاخ سفید دعوت کرد. اما همه چیز غیرقابل ضبط بود – بنابراین نمی توانم چیزی به شما بگویم که او گفت.
با این حال، می توانم دو چیز را به شما بگویم – چه خوردم و چه احساسی داشتم. من یک ساندویچ سالاد تن ماهی با گوجه فرنگی روی نان سبوس دار، با یک کاسه میوه مخلوط و یک میلک شیک شکلاتی برای دسر خوردم که آنقدر خوب بود که باید خلاف قانون بود.
چیزی که من بعداً احساس کردم این بود: برای همه شما قلابیهای فاکس که میگویید بایدن نمیتواند دو جمله را کنار هم بگذارد، در اینجا یک فلش خبری است: او فقط ناتو، اروپا و کل ائتلاف غربی را کنار هم قرار داد – از کانادا تا فنلاند و تا ژاپن – برای کمک به اوکراین برای محافظت از دموکراسی نوپای خود در برابر حمله فاشیستی ولادیمیر پوتین.
او با انجام این کار، به لطف استقرار سریع مربیان آمریکایی و ناتو و انتقال گسترده تسلیحات دقیق، اوکراین را قادر ساخت تا خسارات قابل توجهی به ارتش متجاوز روسیه وارد کند. و حتی یک سرباز آمریکایی هم گم نشد.
این بهترین عملکرد مدیریت و تحکیم اتحاد بعد از رئیسجمهور دیگری بوده است که من او را تحت پوشش قرار داده و تحسین میکردم – که گفته میشد او نیز قادر به کنار هم قرار دادن دو جمله نیست: جورج اچ دبلیو بوش. بوش به مدیریت فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و اتحاد مجدد آلمان، بدون شلیک گلوله یا از دست دادن حتی یک آمریکایی کمک کرد.
افسوس که ناهارمان را با شکم پر اما دلی سنگین ترک کردم.
بایدن آن را با کلمات زیادی نگفت، اما مجبور نبود. میتوانستم آن را بین خطوط بشنوم: او نگران است که در حالی که غرب را دوباره متحد کرده است، ممکن است نتواند آمریکا را دوباره متحد کند.
واضح است که این اولویت اوست، بالاتر از هر شرط Build Back Better. و او میداند که به همین دلیل انتخاب شد – اکثریت آمریکاییها نگران بودند که کشور در حال از هم پاشیدن است و این اسب جنگی قدیمی به نام بایدن، با غرایز دو حزبیاش، بهترین کسی بود که ما را دوباره به هم پیوند داد. این دلیلی است که او در وهله اول تصمیم به کاندیداتوری گرفت، زیرا میداند که بدون یک وحدت اساسی هدف و تمایل به سازش، هیچ چیز دیگری ممکن نیست.
اما با هر روزی که می گذرد، هر تیراندازی دسته جمعی، هر سوت سگ نژادپرستانه، هر طرح ابتکاری پلیس، هر حکم دادگاه عالی که ملت را زیر پا می گذارد، هر سخنران از دانشگاه فرار می کند، هر ادعای جعلی تقلب در انتخابات، نمی دانم آیا او می تواند. ما را به هم برگردان تعجب می کنم که آیا خیلی دیر شده است.
می ترسم به زودی چیز بسیار ارزشمندی را بشکنیم. و هنگامی که آن را بشکنیم، از بین خواهد رفت – و ممکن است هرگز نتوانیم آن را پس بگیریم.
من در مورد توانایی ما برای انتقال مسالمت آمیز و مشروع قدرت صحبت می کنم، توانایی ما از زمان تاسیس خود نشان داده ایم. انتقال مسالمت آمیز و مشروع قدرت، سنگ بنای دموکراسی آمریکایی است. آن را بشکنید و هیچ یک از نهادهای ما برای مدت طولانی کار نخواهند کرد و ما در هرج و مرج سیاسی و مالی قرار خواهیم گرفت.
ما در حال حاضر به آن ورطه خیره شده ایم. زیرا انتخاب دونالد ترامپ و نامزدهای طرفدار ترامپ که می خواهند مهاجرت را محدود کنند، سقط جنین را ممنوع کنند، مالیات شرکت ها را کاهش دهند، نفت بیشتری تولید کنند، آموزش جنسی در مدارس را محدود کنند و شهروندان را از اجبار ماسک در یک بیماری همه گیر رها کنند، یک چیز است. اینها سیاست هایی هستند که ممکن است در آن اختلاف نظرهای مشروع وجود داشته باشد، که موضوع سیاست است.
اما انتخابات مقدماتی اخیر و تحقیقات پیرامون قیام 6 ژانویه در کاپیتول، جنبشی از سوی ترامپ و حامیانش را آشکار می کند که توسط هیچ مجموعه ای از سیاست های منسجم پیش نمی رود، بلکه یک دروغ بزرگ است – که بایدن آزادانه و منصفانه انجام نداده است. اکثریت آرای کالج الکترال را به دست آورد و بنابراین یک رئیس جمهور غیرقانونی است.
بنابراین، اولویت اصلی آنها نصب نامزدهایی است که وفاداری اصلی آنها به ترامپ و دروغ بزرگ او است – نه به قانون اساسی. و آنها بیش از این اشاره دارند که در هر انتخابات نزدیک در سال 2024 – یا حتی آنهایی که چندان نزدیک نیستند – آنها مایلند از قوانین و هنجارهای تعیین شده قانون اساسی خارج شوند و آن انتخابات را به ترامپ یا سایر نامزدهای جمهوری خواه که در واقع بیشترین رای را به دست نیاوردند، اعطا کنند. این سکو را زمزمه نمی کنند. آنها در حال نامزدی در آن هستند.
به طور خلاصه، ما شاهد یک جنبش ملی هستیم که علناً و با صدای بلند به ما می گوید: ما به آنجا خواهیم رفت.
و این مرا می ترساند زیرا: من آنجا بوده ام.
تجربه شکلدهی من در روزنامهنگاری تماشای سیاستمداران لبنانی بود که در اواخر دهه 1970 به آنجا رفتند و دموکراسی ضعیف خود را در جنگ داخلی طولانی فرو بردند. پس به من نگویید که اینجا نمی تواند اتفاق بیفتد.
نه زمانی که افرادی مانند سناتور ایالت پنسیلوانیا داگ ماستریانو – یک منکر انتخابات که همراه با جمعیت 6 ژانویه در ساختمان کنگره راهپیمایی کرد – فقط در انتخابات مقدماتی حزب جمهوری خواه پیروز شد تا برای فرمانداری نامزد شود. شک نکنید: این افراد هرگز کاری را که ال گور در سال 2000 انجام داد را انجام نخواهند داد. و آنها هرگز کاری را انجام نخواهند داد که جمهوری خواهان اصولگرا که پس از انتخابات 2020 برای ریاست جمهوری نامزد می شوند یا به عنوان مقامات انتخاباتی عمل می کنند – آراء را همانطور که در ایالت هایشان جدول بندی شده است، می پذیرند، احکام دادگاهی را که تایید می کند هیچ بی نظمی قابل توجهی وجود ندارد و به بایدن اجازه می دهد تا مشروعیت داشته باشد. قدرت گرفتن
تماشای تعداد جمهوریخواهان ترامپ که دروغ بزرگ او را تأیید میکنند، بسیار هیجانانگیز است، وقتی میدانیم که آنها میدانند که ما میدانیم که میدانند حتی یک کلمه از آنچه میگویند را باور نمیکنند. این دکتر اوز و جی دی ونس و خیلی های دیگر هستند. با این وجود، آنها آماده هستند تا برای کسب قدرت سوار قطار ترامپ شوند. و آنها این کار را حتی بدون سرخ شدن انجام می دهند.
به نظر من، زمانی که رهبر اقلیت مجلس نمایندگان، کوین مک کارتی، که به هر قیمتی که شده به عنوان رئیس مجلس نمایندگان وسواس داشت، در واقع در مورد گفتن حقیقت دروغ گفت، به نادر خود رسید.
مک کارتی علناً این واقعیت را رد کرد که بلافاصله پس از 6 ژانویه به صراحت (و روی نوار) به همکاران جمهوری خواه خود گفت که انتظار دارد ترامپ به دلیل الهام بخشیدن به شورش استیضاح شود و مک کارتی قصد دارد به او بگوید که باید استعفا دهد.
تا به حال با چه کسی در زندگی خود مواجه شده اید در مورد گفتن حقیقت دروغ گفتی؟
و این مرا به ناهار با بایدن بازمی گرداند. این به وضوح بر او سنگینی می کند که ما یک اتحاد جهانی برای حمایت از اوکراین، برای معکوس کردن تهاجم روسیه و دفاع از اصول اصلی آمریکا در خارج از کشور – حق آزادی و تعیین سرنوشت همه مردم – ایجاد کرده ایم، در حالی که جمهوری خواهان در حال کنار گذاشتن ارزشمندترین اصول ما هستند. در خانه.
به همین دلیل است که بسیاری از رهبران متحدین به طور خصوصی به بایدن گفتهاند، در حالی که او و تیمش اتحاد غربی را از تکههای پراکندهای که ترامپ آنها را به جا گذاشت، احیا کردهاند: «خدا را شکر – آمریکا بازگشته است». و سپس اضافه می کنند: “اما تا کی؟”
بایدن نمی تواند به این سوال پاسخ دهد. زیرا ما نمی توانیم به این سوال پاسخ دهیم.
نه بایدن در این معضل بی تقصیر است، نه حزب دموکرات – به ویژه جناح چپ افراطی آن. بایدن تحت فشار برای احیای اقتصاد و مواجهه با تقاضاهای گزاف از سوی چپ های افراطی، هزینه های گزاف را برای مدت طولانی دنبال کرد. دموکراتهای مجلس نمایندگان آمریکا همچنین یکی از مهمترین دستاوردهای دو حزبی بایدن – یک لایحه عظیم زیرساختی – را با گروگان گرفتن دیگر خواستههای هزینههای بیش از حد، خدشهدار کردند. چپ افراطی همچنین بایدن و هر نامزد دموکرات را با عقاید رادیکالی مانند «کم کردن پول پلیس» – یک شعار دیوانهوار که اگر اجرا میشد، بیشترین آسیب را به پایگاه سیاهپوستان و اسپانیاییتبار حزب دموکرات وارد میکرد، سرزنش کرد.
برای شکست ترامپیسم فقط به 10 درصد از جمهوری خواهان نیاز داریم که حزب خود را رها کنند و به یک بایدن چپ میانه بپیوندند، چیزی که او انتخاب شد و هنوز هم در قلبش است. اما اگر دموکرات های چپ افراطی به عنوان تعیین کننده آینده حزب در نظر گرفته شوند، ممکن است نتوانیم حتی یک درصد از جمهوری خواهان را به سمت تغییر سوق دهیم.
و به همین دلیل است که ناهار خود را با رئیس جمهور با شکم پر اما قلبی سنگین ترک کردم.