سکوت در پایان اجرای موسیقی. مکث در یک سخنرانی نمایشی. لحظه خاموشی که ماشین را خاموش می کنید. وقتی اصلاً چیزی نمی شنویم چه چیزی می شنویم؟ آیا ما سکوت را تشخیص می دهیم؟ یا فقط چیزی نمی شنویم و آن غیبت را به سکوت تعبیر می کنیم؟
“صدای سکوت” یک سوال فلسفی است که برای یکی از ماندگارترین آهنگ های Simon & Garfunkel ساخته شده است، اما همچنین موضوعی است که می تواند توسط روانشناسان آزمایش شود. در مقاله ای که روز دوشنبه در مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم منتشر شد، محققان از مجموعه ای از توهمات صوتی استفاده کردند تا نشان دهند که مردم سکوت را به همان اندازه که صداها را می شنوند درک می کنند. در حالی که این مطالعه هیچ بینشی در مورد اینکه چگونه مغز ما ممکن است سکوت را پردازش کند ارائه نمی دهد، نتایج نشان می دهد که مردم سکوت را به عنوان نوع خود “صدا” درک می کنند، نه فقط به عنوان شکاف بین صداها.
“بینایی که در مغز من کاشته شد هنوز باقی است”
Rui Zhe Goh، دانشجوی کارشناسی ارشد علوم شناختی و فلسفه در دانشگاه جانز هاپکینز و یکی از دانشمندان درگیر در این مطالعه، کوآنی را توصیف کرد که او دوست دارد: “سکوت تجربه گذر زمان است.” او گفت که او این را به این معنا تفسیر می کند که سکوت «تجربه شنیداری زمان ناب» است.
این ایده او را به این فکر واداشت که آیا سکوت، فقدان صدا، چیزی است که ما واقعاً تجربه می کنیم، “یا سکوت فقط نوعی فقدان تجربه است؟”
Chaz Firestone، دانشمند شناختی در جانز هاپکینز و نویسنده دیگری از این مطالعه، گفت که اگر سکوت “در واقع یک صدا نیست، و در عین حال معلوم می شود که ما می توانیم آن را بشنویم، پس واضح است که شنیدن چیزی فراتر از صداها است.”
اما به سادگی پرسیدن “آیا می توانید سکوت را درک کنید؟” سوال سختی است بنابراین، این دو محقق، به همراه ایان فیلیپس، فیلسوف، سؤال متفاوتی را مطرح کردند: آیا ذهن با سکوت به همان روشی رفتار می کند که با صداها رفتار می کند؟
“مردم بدون گوش دادن می شنوند”
محققان افرادی که به صورت آنلاین استخدام شده بودند را با یک سری توهمات صوتی آزمایش کردند. اولین آزمایش یک صدای بلندتر را با دو صدای کوتاه تر مقایسه کرد. دو صدای کوتاهتر با هم به همان میزان زمان طولانی تر اضافه می شوند. اما هنگامی که مردم به آنها گوش میدادند، احساس میکردند که تک صدایی طولانیتر است.
برای اعمال این توهم در سکوت، آقای گو و همکارانش آزمون را وارونه کردند. دانشمندان از صداهای رستورانها، بازارهای شلوغ، قطارها یا زمینهای بازی استفاده کردند و تکههای سکوت را برای مقایسه شرکتکنندگان درج کردند.
محققان بر این باورند که اگر مردم سکوت را به عنوان نوع صدای خود درک کنند، سکوت نیز باید در معرض همان توهم صداها باشد. یک سکوت طولانی باید طولانی تر از مجموع دو سکوت کوتاه تر تلقی شود. اما اگر مردم سکوت را به عنوان کمبود صدا درک کنند، ممکن است این توهم وجود نداشته باشد.
آزمایشهای دیگر سکوت را در زمینههای مختلف قرار دادند تا توهمات صوتی بیشتری تولید کنند. در هر موردی که آنها آزمایش کردند، شنوندگان توهم طولانیتر بودن دوره سکوت را درک میکردند، همانطور که توهم یک صدای طولانیتر را درک میکردند.
آقای گه گفت: “وقتی اولین بار آن را شنیدم، شبیه “وای، کار می کند!” حتی با وجود اینکه خودش آزمایشها را انجام داد و میدانست که دورههای سکوت دقیقاً به یک اندازه است، اما همچنان این توهم را داشت که یک سکوت بیشتر از دو است.
دکتر فایرستون گفت که توهمات در سکوت به همان اندازه قدرتمند هستند که در صداها هستند. او گفت: “حتی اینطور نیست که “اوه، به نوعی با سکوت ها کار می کند، اما بسیار ضعیف تر است.” “نه، شما همان اثر را دریافت می کنید.” به عبارت دیگر، مردم به سکوتها واکنش نشان میدهند، همانطور که به صداها واکنش نشان میدهند، حتی اگر اصلاً چیزی «نشنون» باشند.
سخنان مرا بشنو تا به تو بیاموزم
سامی یوسف، دانشمند علوم شناختی در دانشگاه پنسیلوانیا که در این مطالعه شرکت نداشت، گفت: رد این ایده که سکوت صدا دارد، آسان است. صداها امواجی هستند که بر سلولهای گوش تأثیر میگذارند. سکوت نیست. اما این بدان معنا نیست که ما نمی توانیم آن سکوت را تشخیص دهیم.
دکتر یوسف گفت، این مطالعه نشان میدهد که «این فضاهای خالی نیز نوعی رویداد هستند، آنها نوعی واحد هستند که در تجربه ما نشان داده میشوند.»
او همچنین قدردانی کرد که چگونه محققان از توهمات اصلاح شده برای سکوت به جای صدا استفاده کردند. او گفت: «این بسیار هوشمندانه است که از نوعی پدیده شناخته شده استفاده میکند و در عوض آنها را در سکوتها به کار میبرد.
اگرچه محققان نحوه واکنش مغز افراد به سکوت را مطالعه نکردند، آقای Goh پیشنهاد کرد که تحقیقات موجود از این ایده حمایت می کند که برخی نورون ها و فرآیندهای عصبی در درک سکوت نقش دارند.
و دانستن اینکه ما سکوت را درک می کنیم، سکوت را بسیار بلندتر می کند: آقای گو گفت: “سکوت یک تجربه واقعی است.” شاید وقتی فهمیدیم میتوانیم «صداهای» سکوت را بشنویم، همه ما بیشتر به لحظات سکوت توجه کنیم.