فیلم ها هرگز به درستی نفهمیده اند که با ادریس البا چه کنند. البا با ابهت، کاریزماتیک و بهطور دلهرهآور باهوش، تا کنون در تلویزیون به یاد ماندنیترین بوده است – سبک متفکرانه و شدید او که از صمیمیت و شکیبایی شخصیتساز داستانسرایی اپیزودیک تغذیه میکند.
در طی پنج فصل در برنامه بیبیسی «لوتر» (19-2010)، او نقش مس لندن را در نقش یک نابغه مشکلدار و دارای تضاد اخلاقی با بیزاری از قوانین و شیفتگی مداوم به یک روانپریشی بداخلاق (با بازی درخشان روث ویلسون) بازی کرد. لوتر با چشمان زخمی و پالتوی پشمی، با خستگی از یک صحنه جنایت وحشتناک به صحنه جنایت دیگر چوب میزد و عزیزان خود را از دست میداد و تعدادی از دشمنان غیرقابل قبول را دستگیر میکرد. در تمام طول کاراکتر یک ثابت مغناطیسی بود. مشکل نمایش همیشه یافتن افراد شرور شایسته او بود.
و این دقیقاً همان جایی است که «لوتر: خورشید سقوط کرده» (به کارگردانی جیمی پین و نویسندگی خالق سریال و نویسنده یگانه، نیل کراس) سقوط می کند، سقوط می کند و هرگز بهبود نمی یابد. انتخاب غیرقابل توضیح اندی سرکیس پوزخند زده به عنوان دیوید رابی قاتل، یک بیمار سایبری با منابع بی حد و حصر و مسائل ذهنی غیرقابل محاسبه، بیشتر باعث خنده می شود تا لرز. رابی که در یک نقطه با کت و شلوار مخملی و یقه یقه اسکی پوشیده شده است، موهایی که شبیه یک مرده است، کمتر سادیست دیوانه است تا پادشاه دیسکو. صحنه ای که در آن شیطان کوچک – مانند قاتل در «اکنون نگاه نکن» (1973) در حال پریدن و سرپوش – با لوتر سر به فلک کشیده بر روی سکوی مترو می جنگد، مضحک نیست.
جدای از تفاوت توده بدنی، لوتر و رابی بیشتر با طرحی به قدری نامشخص و نامشخص که خیلی کم منطقی به نظر می رسد مانع می شوند. به طور کلی در جایی که فصل پنجم به پایان رسید، با رفتن لوتر به زندان به دلیل هوشیاری مداوم خود، این احیای بلند داستانی (پخش در نتفلیکس) او را قفل می کند و او را با سهولت اسرارآمیز و سرگردان بیرون می آورد. Robey، که ظاهراً توسط گروهی از دنبال کنندگان کمک می شود، مشغول هک کردن وب کم ها و دستگاه های هوشمند، ضبط اسرار شرم آور و باج گیری از صاحبان آنها است. برای کسانی که ترجیح میدهند بمیرند به جای افشا شدن، صحنههای رابی صحنههای قتل، تابلوهای لایو اکشن است که با شکوه و عظمتی باز میشوند. در فیلمی که از اوج تب شروع میشود و به ندرت تسلیم میشود، این میانآهنگهای وحشتناک، که توسط دوربین درخشان لری اسمیت ثبت شدهاند، مهلتهایی عجیب و غریب از هرج و مرج عمومی داستان ارائه میدهند.
بدون دیالوگ برای عمیقتر کردن شخصیتها یا تقویت انگیزههای آنها، «لوتر: خورشید سقوطکرده» در هجوم کلیشههای قاتل زنجیرهای از گذشته میگذرد: یک لانه زیرزمینی، یک اتاق شکنجه، یک دیوانه نقابدار. بازندههای ناشناس چسبیده به صفحههای کامپیوتری مینشینند، اما فیلم آنقدر سر به سر و تکه تکه است که مشخص نیست دقیقاً چه چیزی را تماشا میکنند یا نقشههای سخیف رابی چگونه محقق میشوند. گویی نتفلیکس سعی کرده است یک فصل کامل تلویزیون را در کمی بیش از دو ساعت کوتاه کند.
نتیجه ممکن است بسیار سینمایی غنیتر باشد، اما بینهایت خشنتر است، با شخصیتهایی که آنقدر زیرنویس شدهاند که مرگ احتمالیشان چیزی بیش از بالا انداختن شانهها را هیجانزده نمیکند. مشاهدههای کوتاه درموت کرولی شگفتانگیز، که بهعنوان ناظر مالیخولیایی لوتر بازمیگردد، تأثیر ثابتی دارد، همانطور که سینتیا اریوو بهعنوان مافوق خستهی لوتر. اما این خود البا است که با بدبختی درون آن پالتو در سیرک پیکادیلی غرق در باران جمع شده است که هیجانی نوستالژیک را برانگیخته است. به من بگویید که برای قهرمانان عذاب کشیده و خیاطی روحی.
لوتر: خورشید سقوط کرده
رتبه R برای بدن های شعله ور، خودکشی های اجباری و موهای ترسناک. مدت زمان: 2 ساعت 9 دقیقه. در نتفلیکس تماشا کنید.