در این مرحله از خستگی همه گیر رنج می برید، بخشیده خواهید شد. من در اینجا به کووید-19 اشاره نمی کنم، بلکه به آفت های بسیاری اشاره می کنم که در سال های اخیر آخرالزمان های تلویزیونی را آغاز کرده اند. از «ایستگاه یازده» تا «12 میمون»، «مردگان متحرک» تا «ایستاد»، «Y: آخرین انسان» تا «آخرین انسان روی زمین»، این راهی است که دنیا به پایان می رسد، و به پایان می رسد، و به پایان می رسد.
فیلم هیجانانگیز زامبی HBO، «The Last of Us» که از یکشنبه آغاز میشود، یک چرخش بیولوژیکی در فاجعه خود ارائه میدهد. یک قارچ ophiocordyceps، شبیه به قارچ واقعی که به طرز غم انگیزی بدن مورچه ها را می گیرد، جهش می یابد تا انسان ها را آلوده کند و تمدن را به یک مزرعه جهانی قارچ تبدیل می کند.
در طبقه بندی وحشت، ارواح آن «زامبی های سریع» هستند، برخلاف انبوهی از انبوهی که در ویژگی های موجودات قدیمی وجود دارد. بنابراین ضرب و شتم به سرعت در این سریال رخ می دهد. ارتباط عاطفی آهستهتر و پیوستهتر حرکت میکند، اما در نهایت به آنجا میرسد.
این مجموعه در حالت استاندارد آخرالزمان-شروع شروع می شود. جوئل (پدرو پاسکال)، یک پیمانکار ساختمانی در تگزاس، تولد خود را در سال 2003 با خوردن صبحانه با خانواده اش آغاز می کند و در میان هرج و مرج از فروپاشی تمدن به پایان می رساند. خلبان 81 دقیقهای شدید اما نفخزده، تعداد بدن بالایی دارد، و روشن میکند که حداقل زرههای طرحدار برای دور زدن در اینجا وجود دارد.
بیست سال بعد، در سال 2023، ما جوئل را در ویرانههای بوستون که توسط ارتش اشغال شده بود، مییابیم، یک بازمانده تلخ و گریزل. مبارزه با قارچها باعث نمیشود که فرد سرگرمکننده باشد. او با شریک سیاهبازیاش، تس (آنا تورو)، شغلی را برای اسکورت الی (بلا رمزی)، یک نوجوان 14 ساله که از نیش زامبیها مصون است، در یک سفر خطرناک که میتواند منجر به درمان شود، پیدا میکند.
درون دنیای دیستوپیایی «The Last of Us»
بازی ویدئویی پسا آخرالزمانی که الهامبخش مجموعه تلویزیونی «آخرین ما» بود، با انیمیشن فوتورئالیستی و داستانی از لحاظ اخلاقی پیچیده، بازیکنان را جذب کرد.
الی ممکن است ناجی بشریت باشد یا نباشد، اما او مطمئناً “آخرین ما” را از دست مایه آخرالزمانی نجات می دهد. رمزی در «بازی تاج و تخت» (که پاسکال نیز در آن زمان بازی کرد) در نقش لیدی لیانا مورمونت، رهبر بچه ترسناک یک خانواده شمالی به یاد ماندنی بود. در اینجا او تماماً بداخلاق است، گستاخی نوجوانی او با آزادی زندگی پس از پایان جهان به جریان افتاده است. روحیه مبارزه او، خوب، مسری است.
The Last of Us بر اساس بازی ویدئویی Naughty Dog به همین نام ساخته شده است که از آن آرک فصل اول 9 قسمتی و بسیاری از قوی ترین صحنه ها و بهترین خطوط آن گرفته شده است. (نیل دراکمن، خالق این بازی، به همراه کریگ مازین از «چرنوبیل» این سریال را می نویسد.)
با این حال، واقعاً صدای خود را پیدا میکند، وقتی که منبع منبع را بسط میدهد. اپیزود سوم، با حضور نیک آفرمن و موری بارتلت، رابطهای را ایجاد میکند که در بازی به طور خلاصه به آن اشاره شده است. اپیزود فقط به صورت جزئی طرح را پیش می برد، اما دامنه نمایش را کاملاً باز می کند. این یک داستان آخرالزمانی است که در آن شما اجازه خواهید داشت احساس کنید و حتی بخندید، اقتباسی از بازی که میتواند به شخصیتهای غیربازیکن خود ابعاد ببخشد.
اما داستان باید بر اساس ارتباط بین جوئل و الی زنده بماند یا بمیرد. ممکن است پاسکال را از «ماندالوریان» بشناسید، که در آن شکارچی فضلدار کلاهخودش، یک بیگانه نوازشگر را در محوطههای شلوغتر کهکشان جنگ ستارگان چوپانی میکند. «آخرین ما» میگوید: چه میشد اگر بچه یودا میتوانست قسم بخورد؟ یک کمدی رفیق خاردار بین جوئل و اتهام سرکش او می گذرد، و جذابیت تفنگدار لاکونیک پاسکال به خوبی به این جهان تیره تر ترجمه می شود.
آنچه در مورد داستان های زامبی ها اهمیت دارد این است که آنها در مورد زنده ها چه می گویند. در محبوبترین نمونه تلویزیون، «مردگان متحرک»، چیز چندان خوبی نبود. نمایش در درازمدت خود دچار بدبینی شد که در مرز انسان دوستی قرار داشت، متعهد به این ایده بود که جانوران و سادیست ها در آخرالزمان رشد خواهند کرد، این که اعتماد یک شرط بندی است و فقط می توان روی قبیله کوچک خود حساب کرد – حتی اگر حتی آنها را
“The Last of Us” تاریک است، اشتباه نکنید. اما دقیقاً اگر خوش بینی نباشد، نسبت به بازماندگانش سخاوتمند است. آخرالزمان سخت آن دارای آنتاگونیست هایی است، اما آنها عموماً هیولا نیستند. (به جز هیولاهای واقعی.) آنها بچههای سرباز وحشت زده، مردم گرسنهای هستند که متحمل خسارات سنگینی شدهاند، رهبران ناامیدی هستند که تحت مسئولیتی ناخواسته در حال شکستن هستند.
این سریال بیشترین آسیب را از ساختن دنیای نخ نما شده است. جزئیات سطح خوب است: بودجه HBO خرابههای باشکوهی را خریداری کرد که با طرحهای باروک پیچکهای خرجشده و کابوس زامبیها، از تکانخوردن، خشخش «کلیککنندهها» تا «نفخزنان»، غولهای قارچی که شبیه فرزندان هالک هستند. و یک وزغ شاخدار
اما نیروهای بزرگتر در پشت جستوجوی جوئل و الی بهطور ناامیدکنندهای عمومی هستند: شب تابها، یک گروه مقاومت متلاشیکننده استاندارد، در مقابل رژیم نظامی بیچهره آژانس دولتی خیالی به نام آژانس فدرال واکنش به بلایای طبیعی یا FEDRA قرار میگیرند. (شاید بزرگترین جهش در «آخرین ما» تصور این باشد که یک بوروکراسی مدیریت اضطراری دوران جورج دبلیو بوش قادر به ایجاد یک دولت پلیسی کارآمد است.)
داستان زمانی قویتر میشود که روی دوتایی مرکزی خود، که به متحدان و چیزی شبیه به خانواده تبدیل میشوند، زوم میکند. مشخص می شود که علاقه پدرانه جوئل به الی بیش از هر حیوان مرده ای او را می ترساند.
این ترس هسته اصلی «آخرین ما» است. این یک داستان ترسناک طولانی از تک فرزندی است. مبارزات جوئل نسخهای تقویتشده از تجربه روزمره است که نشان میدهد چگونه مسئولیت یک زندگی آسیبپذیر شما را آسیبپذیر میکند، چگونه میتواند شما را وادار کند کارهای نابخشودنی برای آنها – یا برای آنها – به نام محافظت انجام دهید.
از طریق جوئل، ما دل شکستگی این دنیا را احساس می کنیم. از طریق الی، ما شگفتی آن را می بینیم. وقتی با لاشه هواپیمای جت روبهرو میشوند، او از او میپرسد که آیا او تا به حال با آن پرواز کرده است یا نه، و او به یاد میآورد که سفر هوایی چه سختی ناراحتکنندهای بود. او می گوید: رفیق،تو باید به آسمان بروی.»
نباید تعجب آور باشد که یک درام مبتنی بر یک بازی ویدیویی می تواند قلب داشته باشد. یک بازی عالی و هوشمند به ارتباط شخصی بستگی دارد. در واقع، یک آدم بزرگ و احمق هم میتواند، همانطور که الی با خوشحالی با ماشین بازی Mortal Kombat روبرو میشود، یادگاری از دورانی است که جنگ تا مرگ سرگرمیهای معمولی بود.
این بازی بیش از یک بار در “The Last of Us” به نمایش در می آید، یادآوری از نامردی “FINISH HIM!” جذابیت خشونت سبک، که این سریال به خوبی از آن آگاه است. اگر میخواهید پراکنده زامبی باشد، «The Last of Us» آن را در سطل دارد.
از سوی دیگر، اگر امیدوارید که ژانر طاعون-آخرالزمان را تغییر دهد، همانطور که «سوپرانوها» در درام اوباش یا «سیم» نمایش پلیس را انجام دادند – خوب، نه کاملاً. اما «The Last of Us» با کمی امید و رد نیهیلیسم، چند جهش کلیدی دارد که آن را به یک نوع مورد علاقه تبدیل می کند.