صبح را در اطراف اسکله آویزان کردیم و به دنبال قایق بودیم تا ما را ببرد. هوا در حال بدتر شدن بود که بالاخره یک کاپیتان پیدا کردیم. در میان کنسرتهای مختلف او، او هفتهای چند بار با کشتی تکموتور خود به Carriacou میرفت و مخازن پلاستیکی سوخت را برای فروش در جزیره Union که تنها پمپ بنزین خود را در انفجار مرگبار 2020 از دست داد، بار میکرد.
پس از یک سواری خیسکننده در میان طوفانها، با آرامش لنگر انداختیم و در یک انبار تاریک گمرک به صف پیوستیم، جایی که حدود یک ساعت را با قایقهای تفریحی و تجار محلی گذراندیم و حال و هوای لحظهای نادر را به اشتراک گذاشتیم که خط بین گردشگر و ساکن تار شده
پس از ترخیص از گمرک، به مسافرخانه سبز روف کنار آب، که با صندلیهای چرمی قدیمی و تختهای پشهبندی شده مجهز بود، رفتیم و هنگام غروب در حالی که قورباغههای درختی سوت میزدند، به بیرون رفتیم. ما در نظر گرفتیم که یک اسکوتر از رستوران و بار کرایه اتومبیل وین با تنوع شگفتانگیز کرایه کنیم، اما ویدیوهای هنرمندان هیپهاپ کارائیب مانند کوفی و پاپکان که روی یک صفحه نمایش بزرگ آنجا مینوازند ما را به خود جذب کرد و به جای آن تا آخر شب درنگ کردیم و به جای آن از آبجوی Carib پرستاری کردیم.
صبح روز بعد، یک مسیر شیب دار را به سمت جنگلی به نام بنیاد KIDO که دهه ها پیش به عنوان پناهگاه حیوانات و یک مدرسه محیط زیست تأسیس شده بود، طی کردیم. بوآهای ریز در خورشدهندههای پوسته نارگیل توخالی دراز کشیده بودند، کلنی خفاشهای میوهای از سقف یک اتاق جلسه آویزان بودند، و یک شاهین یک بال نجاتیافته در داخل قفسی به اندازه اتاق نشسته بود.
KIDO انواع فرصت های داوطلبانه را ارائه می دهد، از جمله گشت زنی برای محافظت از مکان های لانه سازی لاک پشت ها. این گروه دهها هزار درخت حرا کاشته است و یک برنامه بعد از مدرسه کالج سبز ارائه میکند که در میان پروژههای دیگر، به دانشآموزان جزیره میآموزد که چگونه درختان بومی را که تقریباً توسط هوس استعماری برای چوبهای عجیب و غریب از بین رفتهاند، پرورش دهند و بکارند.
در تاریکی قبل از طلوع صبح روز بعد، سوار آخرین کشتی خود شدیم، به گرانادا، که به دلیل تولید جوز هندی، میخک و دارچین، جزیره ادویه نامیده می شود. برای رسیدن به آنجا، کشتی بر فراز Kick’Em Jenny، یک آتشفشان فعال زیر آب که گهگاه گازهای خطرناکی را آروغ میزند، قایقها باید مسیرشان را تغییر دهند. آن روز جنی لگد نمی زد.
در نسیم گرم، رو به عقب، گرنادینها را تماشا کردیم که در افق صورتی کم میشدند. پرندههای ناوچه و بوبیها بالای عرشه حرکت میکردند و گاهی قبل از غوطهور شدن به سمت غذا، روی آرایه رادار قرار میگرفتند. از هر طرف دریا موج می زند، رنگ جیوه. دو ساعت مسافران خواب آلود چرت می زدند و تکان می خوردند. در این آخرین گذر از سفر ما از ذره ای به ذره زمین، به نظر می رسید همه چیز – آب، گیاهان، جانوران و انسان ها – با هم زندگی می کنند.